روز سه شنبه مورخ 15/05/1392 هشتمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی کرج با استادی دیده بان جهان بینی کنگره 60 آقای امین دژاکام، نگهبانی آقا اسماعیل و دبیری آقای محمد علی با دستور جلسه "پرسش و پاسخ" رأس ساعت 18 آغاز به کار نمود.

*وقتی ما در مقطعی حال خوبی نداریم، چگونه راحت تر بفهمیم دلیل حال خراب ما در چیست و چه چیزی را باید در خود ببینیم و نسبت به اصلاحش اقدام نماییم؟

معمولأ کنگره 60 آموزشی که به ما می دهد این است که ما خود کاوشگر می شویم و مطالب به شما کمک می کند که شما مثل یک شخص جوینده اشکال را پیدا کنید، پس اول باید تفکر کنیم.

این که آیا مطلبی به ذهنتان می رسد یا نشانه هایی وجود دارد؟ وقتی تفکر می کنیم نیروی القا، احیا و تحرک به کمک ما می آیند و شما در آن مشکل هدایت می شوی و به احتمال زیاد جواب مشکل را پیدا می کنی و اگر این اتفاق نیفتاد، ناامید نشوید و به تفکر خود ادامه دهید و در نهایت این که از مشورت معلم یا راهنمای خود استفاده کنید، معمولا" وقتی انسان دنبال اشکالی برود، خودبخود به او کمک می شود به شرطی که بخواهید اشکال را پیدا کنید سپس پاسخ داده می شود و اینطور نیست که بلافاصله جواب مشخص شود.

*جهان بینی چگونه تعریف می شود؟

جهان بینی چیز ساده ای است، این که انسان جهان را چگونه می بیند و شامل ادراک و احساس و دریافت می شود.

* چکار کنم جهان بینی من تقویت شده و کسی از دستم ناراحت نشود، خصوصاً راهنمایم؟

شما هرکاری می کنید، اینطور نیست که کسی از دست شما ناراحت نشود، شما وقتی در کنگره 60 سفر می کنید، یک سری دوستانی دارید که همراه شما هستند و به قول معروف دوستان پامنقلی هستند، وقتی شما موادتان تیپر می شود و درمان می شوید، نمی توانید آنها را زیاد ببینید چون شما در حال عوض شدن هستید و از مداری وارد مدار دیگر می شوید.

آنها از دست شما ناراحت می شوند اما شما نمی توانی برای این که آنها ناراحت نشوند با آنها دوباره مواد مخدر مصرف کنید، این اتفاق می افتد ولی زمانی هست که انسان از روی خشم و ناراحتی خودش، حال کسی را خراب می کند و او را بهم می ریزد و این مسئله فرق می کند.

بهترین چیزی که می توانم بگویم این است که شما وقتی حال خوبی ندارید هیچ کاری انجام ندهید، این که انسان یاد بگیرد در یک زمانی هیچ کاری نکند، خیلی کار مهمی است و نیازمند تفکر و تدبیر و پختگی می باشد.

هر انسانی خودش بهتر از هر انسانی می تواند حال خودش را درک کند، وقتی حالتان خوب نیست کاری نکنید.

البته این که شما حالتان خوب نیست هیچ چیز بدی نیست، حال خراب در مسیر تزکیه و پالایش کاملا" طبیعی است، یک زمانی در کنگره رسم شده بود که مثلا" می گفتند فلانی حال خراب است و برچسب به او می زدند و کار خوبی نیست چون ممکن است آن شخص در حال گذار از یک فاز به فاز دیگر باشد و یا در حال مبارزه با خود است که حال خود را خوب کند، این که کسی حالش خراب است اشکالی ندارد اما این که کار را خراب کند مسئله است، ناراحتی جرم نیست اما اگر از ناراحتی آدم بکشی یا مردم را بزنی جرم دارد.

*چگونه می شود مطالب جهان بینی جزء به جزء در زندگی کاربردی شود؟

راه آن این است که شخص سعی کند بیشترین آموزش را اجرا کند، مثلا" من اگر سه مطلب بلد باشم و بتوانم دو مورد آن را اجرایی کنم خیلی بهتر از آن است که بیست مطلب را بلد باشم ولی فقط یک مورد را بتوانم اجرایی کنم.

اولی به تعادل نزدیک است ولی دومی به توهم نزدیک است، شخص اگر زیاد بداند ولی کم عمل کند دچار توهم دانایی می شود و فکر می کند همه چیز را می داند اما در واقع چیزی بلد نیست چون نتوانسته آن را به اجرا درآورد، توصیه من در این مورد این است که آموزش ها را پیاده کرده و از آن استفاده کنید.

*آیا بداخلاقی از سوی کمک راهنما لازم است؟

بله، در مواردی لازم است و در مواردی لازم نیست و این بستگی به تشخیص کمک راهنما دارد، اگر کمک راهنما همیشه مهربان باشد رهجویان، دیگر از او حرف شنوی ندارد، جایی باید مهربان باشد و جاهایی نیز می بایست جدی باشد.

*من ترم هشتم دانشگاه رشته فیزیک هستم، سه ترم آخر مشروط شده ام و تازه شروع به سفر کرده ام، برای ادامه تحصیل راهنماییم کنید؟

چون تازه شروع به سفر کرده اید نباید بار زیادی بردارید، باید اول سفر خود را طی کرده و وقتی به نقاط خوبی رسیدی با اجازه کمک راهنمایت می توانی درست را شروع کنی.

*لطفأ کمی راجع به از خود گذشتن و رسیدن به خود توضیح دهید؟

ذرات نفس به دو قسمت الهی و ذرات ناخالص تقسیم می شوند و هم خواسته های نامعقول را داریم و هم خواسته های معقولی که باید به آن احترام بگذاریم و به آن بها داد اما زور آن قسمتی که خواسته های نامعقول دارند کمی بیشتر است مثلاً زمانی که جایی نذری می دهند کسانی که روی بیشتری دارند، در اول صف هستند و زود نذری می گیرند ولی کسانی که روی کمتری دارند معمولا" انتهای صف قرار دارند.

در نفس هم همینطور است، ذراتی که خواسته های نامعقول دارند اول خودشان را نشان می دهند و خواسته خود را مطرح می کنند اما ذرات مثبتی که خواسته معقول دارند دیرتر خواسته خود را مطرح می کنند، وقتی شما می خواهید به این خواسته ها جواب دهید از این جلویی ها انتخاب نکنید و به خواسته های معقول توجه کنید و بها دهید، در این صورت به خودتان می رسید.

*من دو سال است که به کنگره می آیم ولی با کوچکترین مسئله ای عصبانی می شوم و پرخاشگری می کنم، حس می کنم درونم پر از کینه است و نمی توانم کسی را ببخشم و خیلی دوست دارم از این خصلت های بد رها شوم، لطفاً راهنماییم کنید؟

کینه و ناراحتی نشانه وجود گره و مشکل است یعنی عقده درون انسان شکل گرفته است، حال برای این که هر مشکلی حل شود، ما باید انرژی زیادی داشته باشیم، شما وقتی خرابه ای را بخواهید آباد کنید باید بودجه داشته باشید و همین طور یک متخصص که دانش لازم را داشته باشد.

اگر کسی بخواهد این مشکل را حل کند اول بایستی از انرژی جمع استفاده کند که شارژ شود، نکته دیگر این که استخر خالی را می شود پر کرد اما استخر سوراخ را نمی شود پر آب کرد یعنی انسان اول باید بگردد شکاف ها را پیدا کند، در سی دی مثلث شخصیت اشاره می کند که انسان باید بگردد تا ببیند از کدام قسمت انسان آسیب دیده است، وقتی پیدا کرد از کدام قسمت آسیب خورده است، گویی شکاف را پیدا کرده است پس اول باید شکاف را پر کرده و جلوی آن را بگیرد و بعد از آن شروع به بازسازی و مرمت کند.

پس باید چند کار را با هم انجام داد:

پیدا کردن اشکال، انرژی گرفتن از جمع و بعد بازسازی و من بر این باورم که اگر انسان نتواند ناتوانی های خود را به توانایی تبدیل کند، نمی تواند ببخشد چون برای بخشش انسان باید قدرت داشته باشد، باید توان بخشیدن داشته باشد و باید آن توان را در خود بوجود بیاورد تا بتواند ببخشد، انسانی که در ناتوانی و حقارت باشد نمی تواند ببخشد، می تواند فراموش کند اما نمی تواند ببخشد که البته باید با حس خوب در خود توانائی بوجود بیاورد نه با حس انتقام.

* لطفاً در رابطه با راه های کسب انرژی کمی توضیح دهید؟

مهمترین آنان انرژی گرفتن از جمع و در جمع بودن است.

انجام وظایف شخصی.

آموزش دادن و گرفتن.

ارتباط با جمع و حضور در بسترهای مناسب.

انجام کارهای عقب افتاده و معوقه.

*فرزند من زمانی که مصرف کننده بودم، دانشجو بود اما اکنون بعد از دو سال رهائی دیگر علاقه ای به ادامه تحصیل ندارد و با پدرش به مشکل خورده است تا آنجا که دیگر پدرش حاضر به حمایت او نیست، لطفا" راهنمائی کنید.

ممکن است این شخص از رشته خود دیگر رضایت نداشته باشد و ربطی به رابطه شما نداشته باشد و یا ممکن است مشکل دیگری با پدرش داشته باشد، اکثر کسانی که به درمان می رسند، با اعضای خانواده مشکل پیدا می کنند و علت آن هم این است که در زمان اعتیاد آنها، آن رابطه ای که باید و شاید، وجود نداشته است و انرژی کافی میان فرزند و پدر ردوبدل نشده و مقداری آسیب دیده اند. شما طور دیگر آسیب دیده اید و آنها به شکل دیگر، حال برای این که آن فاصله پر شود می بایست زمان لازم را برای بازسازی و احیای خانوداه صرف کنید و ممکن است یک یا دوسال طول بکشد اما رابطه ها مجددا" به حالت قبل برخواهد گشت و خوب خواهد شد.

آن فرزند به اصطلاح خوراک لازم و موج لازم را که یک فرزند از پدر سالم خود دریافت می کند را دریافت نکرده و و این خوراک منظور خوراکی و پوشاک نیست، یک کالبد یخ زده چیزی نمی تواند به کسی بدهد الا سرما و آن فرزند مانند گیاه می ماند که با این چیزها رشد کرده و چون قابل رؤیت نیست، پذیرش آن سخت است که چرا حالات او طبیعی نیست! اکنون می بایست کم کم خوراک کافی را به او بدهید نه به یک باره که مشکل ساز شود و از آن طرف بوم بیفتد.

 

تهیه گزارش: مسافر امیر

منبع: وبلاگ نمایندگی کرج