دستورجلسات هفتگی( جشن همسفر)

بر اساس برنامه جلسات هفتگی سالیانه، در آستانه برگزاری جشن هفته همسفر قرار داریم و طبق رسم هر سال پیام این هفته جهت چاپ و اعلام در نمایندگی ها اعلام می گردد.
 
 
متن پیام:
 
 
همسفر .
 
 گذشت زمان بسیاری از پیوندها را در سایهء خود پنهان می کند،در این بین آنهایی که با محبت به قلبهای رنج دیده، دشواری ها را مبدل به شیرینی نموده اند،مشمول رحمت الهی شده اند که از نورشان در سایهء گذر زمان نمی مانند.
 
هفته همسفر پرشگون باد
 
 
 
 
 
ادامه نوشته

دستور جلسات هفتگی(صبر، استقامت، آرامش)

جلسه دوم از دوره سیزدهم , از سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60  نمایندگی شهرری , ویژه مسافران و همسفران روزهای پنجشنبه در مورخ 1394/07/23 با استادی  آقای محمود اسماعیلی ,نگهبانی آقای جواد موسوی, دبیر آقای عباس قاسمی با دستور جلسه  صبر,استقامت,ارامش  راس ساعت 17  آغازبکارنمود.
سخنان استاد:

ما در کنگره اعتقاد بر این داریم که مثلث درمان که شامل جسم, روان و جهان بینی است,ما قبل از ان که کسی می خواهد مصرف کننده شود باید 11 ماه مواد مصرف کند تا یک مصرف کننده شود و برای خروج از این پروسه هم باید 11 ماه برای درمان صبر کند و این پروسه صبر است زیرا هر کدام از ما حداقل چند سال است که مواد مصرف می کنیم و این به زمان احتیاج داشت و در مواردی دیگر مثل دنبال مواد رفتن و کارهای غیره هم استقامت ما را در جهت منفی می طلبید و در مورد درمان هم ما باید این پروسه را داشته باشیم, در پروسه ارامش هرچه می گذشت از لذت مواد کمتر می شد و من ارامش اولیه را از دست می دادم و این بدلیل تخریبی بود که مواد بر روی من می گذاشت 
زیرا ما هر چه مصرف موادمان بیشتر می شد دلهره و ترس در ما شدت می گرفت و به عبارتی یک مصرف کننده نقطه تحمل پایینی دارد و ارامش کمتری نیز دارد و این پروسه صبر و استقامت ما قبل از ورود به کنگره بود, ولی ما هرچه به درمان نزدیکتر شویم ارامش در ما بیشتر می شود و به عبارتی ارامش در انطرف پل است یعنی ما از مواد بگذریم به ارامش می رسیم و لازمه اولیه رسیدن به ارامش داشتن صبر است, ما در پروسه زمان در جبر هستیم و زمان چه بخواهیم یا نخواهیم می گذرد ولی وقتی ما در جهت مثبت باشیم پروسه تغییر, تبدیل و ترخیص در ما انجام می شود و این وقتی خوب انجام میشود که ما به جهان بینی کاربردی رسیده باشیم و این صبر ما باید همراه با حرکت و اموزش باشد, جنس استقامت به جنس دانایی ما ربط دارد و اگر تفکر من در پروسه زمان تغییری نکرده باشد احتمال سقوط در من زیاد است و هرچه می گذرد حمله نیروهای منفی بیشتر می شود و لازمه قدم برداشتن محکم داشتن دانایی بسیار است.

دستورجلسات هفتگی (لژیون مالی)

جلسه اول از دوره سیزدهم , از سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60  نمایندگی شهرری , ویژه مسافران و همسفران روزهای پنجشنبه در مورخ 1394/07/10 با استادی  آقای محمود اسماعیلی ,نگهبانی آقای جواد موسوی, دبیر آقای عباس قاسمی با دستور جلسه  لژیون مالی راس ساعت 17  آغازبکارنمود.

 

 

سخنان استاد:

این دستور جلسه برای اولین بار است که جزو دستورجلسات کنگره قرار گرفته است ، لژیون مالی؛ همه ما می دانیم که درمان اعتیاد در کنگره دارای سه ضلع است جسم، روان و جهان بینی که حداقل 10 ماه زمان نیاز است.

این 10 تا 12 ماه زمان  درمان باید در چه مکانی انجام شد ، ما مانند سایر انجیوها نیسیتم که شخص را ببریم جایی بخوابانیم و بعد از چندماه بگوییم که خوب شد و بابت آن مبالغ آنچنانی دریافت کنیم.

درمان اعتیاد در کنگره رایگان است اما باید از خود بپرسیم که این هزینه های یکسال من مسافر و همسفر از کجا تامین می شود و نقش من در این پروسه چیست؟

به قول آقای مهندس دژاکام برای انجام هرکاری نیاز به یک مثلث با اضلاع علم، نیروی انسانی و پول  می باشد.

علم:

که کنگره خدا را شکر ، تنهایی جایی است که علم درمان اعتیاد در دنیا را دارد ، زیرا تا همین چندسال قبل از شروع کار کنگره تمام جوامع علمی دنیا اعلام کرده بودند که اعتیاد درمان ندارد و تنها کاری که انجام می دادند یکسری داروهای نگهدارنده از قبیل متادون و قرص به شخص می داند و بعدها که  خیلی پیشرفت  نمودند ،  سم زدایی را اختراع کردند.

نیروی انسانی:

در کنگره در حال حاضر بیش از 4600 نفر به صورت رایگان در خدمت هستند که بیش از 1300 راهنما داریم. اما باید بدانیم که این افراد اگر می خواستند حقوق بگیرند چقدر می شد؟ پس خدا را شکر کنگره نیروی انسانی رایگان دارد هم دارد. در ضمن باید در نظر داشت که راهنمایان و خدمتگزاران کنگره افراد بی کار و یا جزء مرفعان بی درد جامعه نیستند که از سر دل سری آمده باشند کنگره.

پول

کنگره تنها انجیویی است که از هیچ ارگان دولتی پول نمی گیرد و تمامی هزینه های آن توسط خود ما مسافران و همسفران پرداخت می شود.

سرانه هزینه یک نفر (آب ، برق، گاز، کولر، کرایه و...) مبلغ 721.000 تومان است و هزینه کلی یک نفر در طول سال11.621.000 تومان  است.

 

 

در همین شعبه شهرری ،  ما یکسری هزینه داریم و یکسری درآمد که برای یک ماه

هزینه ها:  جاری: آب ، برق، گاز، کرایه اجاره مکان            سایر:  بنایی و مسقف نمودن سقف، تجهیز اتاق سایت ، کمدهای راهنمایان

                یکماه:         3.192.600 تومان                        تاکنون : 5.000.000 تومان و 200.000 تومان و 1600.000 تومان

درآمدها: سبدهای حمایتی : یک ماه :  1.870.000 تومان

 اگر هزینه های بنایی و ... را محاسبه نکنیم = ماهیانه درآمد ما از هزینه هایمان کمتر است ( 3.192.000 – 1.870.000 =  1.322.600)

 لژیون مالی : از 7/3/94 لغایت 7/7/94  برای چهارماه 34.077.300  (سی و چهار میلیون و هفتادو هفت هزار و سیصد تومان)

که کل مبالغ آن در یک حساب به نام شعبه شهرری ذخیره می شود و هروقت ان شاء الله خواستیم زمین بخریم پول داریم و برابر آن نیز می توانیم از کنگره کمک بگیریم. که در حال حاضر این لژیون مالی با خود من چهار عضو دارد. اما سایر مسافران و همسفران نیز می توانند  عضو آن شوند.

               
               

اما این مبالغ فقط توسط 27 نفر انجام شده است که اگر  کل مبلغ را بر 27 و همچنین بر  چهارماه  تقسیم کنیم  ماهیانه 315.000 تومان در حالی که ما بیش از 300 نفر مسافر در شعبه داریم.

خود من ماهیانه مبلغی از درآمد خود را به کنگره می دهم و از اینکه این حرف را می زنم برای ریا نیست اما می گویم که بدانید که من باید بازپرداخت بدهی خود را به سیستم الهی بدهم که برای صفر کردن حساب خود با هستی اولین قدمش پرداخت بدهی به جایی که زندگی را به من برگرداند و آن جایی نیست جزء کنگره 60 ، که با خدمت کردن به آن همه به صورت قدمی و هم قلمی و هم درهمی در حال انجام آن هستم.

و تا آخرین توانی که دارم و تا موقعی که در کنگره هستم خدمت می کنم چون می دانم که این فرصت دیگر تکرار نشدنی است.

زیرا یک روز خود من روزانه 25 هزارتومان مواد مصرف می کردیم که در طول یک ماه 750 هزارتومان فقط مواد مخدر بود به غیر مخلفات کنار آن. اما الان حاضر نیستم ماهیانه نصف این مبلغ 375هزارتومان به لژیون مالی کمک کنم

من فکر می کنم طبق کلام خداوند که انسان وقتی به سختی می افتد جزع و گریه زاری می کند و وقتی از سختی رها شد یادش می رود و نسبت به رب و مربی خود ناسپاس می شود. من باید دعا کنم که خداوند مرا جزء این دسته از انسانها قرار ندهد. و یادم نرود که روز اول با چه حالی زاری وارد کنگره شدم.

الحمدالله قولهایی که در روز اول ایجنتی ام دادم با تمام توان در حال انجام آن هستم. اما از خداوند یک خواسته دارم که بتوانیم به کمک شما عزیزان برای شعبه شهرری یک زمین بخریم و خودمان آن را بسازیم و در اختیار آیندگان قرار دهیم.

این را بگویم که هر نفر از ما در حد توانمان می توانیم کنیم کنیم، کرایه شعبه شهرری تا قبل از لژیون مالی  ، لژیون خودم می داد. چگونه ماهیانه دومیلیون پول می دادند. هرکس به اندازه توانش از 20 هزارتومان تا 200 هزارتومان خودشان می دادند و مرزبانان ما اصلاً نگران کرایه نبودند اما قرار شد که امسال در حد توانشان به حساب لژیون مالی کمک کنند.

و در آخر: و درخصوص آزمون های شعبه ما هر هفته برای سفراولی ها و دومی ها ، کلاس آموزش اختصاصی به همراه آزمون درنظر گرفته ایم و از شما درخواست می کنم که این کلاسها را حمایت کنید که ان شاء الله در پایان سال بتوانیم تعداد بیشتری کمک راهنما تحویل کنگره نماییم.

و هرکس هر نظر سازنده ای یا انتقادی دارد می تواند در صندوق انتقادات و پیشنهادات کنار نشریات بیندازد که کلید آن دست خودم است و مطمئن باشید که برای بهتر شدن شعبه به نظرات شما ارزش قائل هستم.

 

 

دستور جلسات هفتگی( سم زدایی - سم نزدایی)

سم زدایی یا سم نزدایی


سم زدایی سریع بصورت بستری یا RD
بیمار به مدت حداقل چهار روز در  بیمارستان بستری شده که از داروهای آنتاگونیست مانند نالوکسان و نالترکسان  استفاده می شود و با استفاده از دارو بتدریج از مواد مخدر از بدن خارج میشود .

سم زدایی فوق سریع یک روزه بصورت بستری یا UROD
در این روش نیز از داروهای آنتاگونیست در حجم زیاد استفاده می شود و به علت اینکه بیمار در حال هوشیاری توانایی تحمل علایم خماری شدید این روش را ندارد بیمار را بیهوش می کنند.

مکانیسم سم زدایی
در تمامی روش های سم زدایی یک اتفاق مشترک می افتد.  با عدم مصرف مواد توسط شخص مورفین موجود در بدن به تدریج از سطح سلولها جدا شده و وارد  خون می شود با گذشتن خون از داخل کبد مورفین تجزیه شده و از طریق ادرار و مدفوع خارج می شود.

پس اگر تاکنون فکر می کردید در روش سم زدایی، خون تعویض می شود، از همین الان این تصور غلط را فراموش کنید............

..................................

ادامه نوشته

اخبار لژیون(پنجشنبه 19-10-19- ارتباط )

پنجشنبه  مورخه 19-10-92

لژیون آقای محمود اسماعیلی

دستور جلسه :   کنفرانس سی دی    " ارتباط"  امین دژاکام

توسط مسافر:    حسین

و  " فرق عمل سالم و عمل به ظاهر نیک "

جلسه راس ساعت هفت با دو بخش مجزا در دستور جلسه آغاز بکار نمود

بخش اول کنفرانس سی دی حس توسط حسین مسافر سفر اول

و بخش دوم تفاوت عمل سالم و عمل بظاهر نیک

 در لایه اول ارتباط است که افراد براساس سطح انرژی و  سنخیت هم مانند دو معتاد ، و یا دانشجویان یک کلاس و یا چند همکار برقرار میشود و افراد باهم همطراز هستند و نوع این ارتباط بر اساس احترام است و کسانی را که زیاد در روزمرگی میبینیم کسانی هستند که باهم در یک سطح انرژی هستند و اگر احترام مابین نباشد رابطه قطع میشود

لایه دوم علاوه بر سطح یکسان انرژی دارای تفکرات شبیه هم هستند و اما در رابطه لایه اول تفکر و اعتقاد شبیه نیست و ربطی به ارتباط در لایه اول ندارد  بطور مثال افراد در کنگره و یک لژیون جزو لایه دوم هستند چرا که اعتقاد دارند روش درمان DST است و در این لایه میتوانیم به همدیگر اعتماد کنیم ، اما در زمان مصرف که با عده ای هم بساط بودیم بعد از آمدن به کنگره ارتباط قطع میشود و اعتماد و محبت نیز کم میشود

اما در لایه دوم  شروع محبت و اعتماد نسبت به هم آغاز میگرد که اگر بخواهیم محبتمان بیشتر شود باید رازی و سرّی در میانمان نباشد

لایه سوم لایه ای است که انسانها با هدفی خاص دورهم.جمع میشوند و هدف از آفرینش انسان نیز همین است هدفی خاص  برای انجام کاری خاص.

و اما بخش دوم دستور جلسه اینهفته

فرق عمل خوب و عمل بظاهر سالم

...... عمل سالم عملی است که شخصی در مقابل شخص دیگر انجام میدهد و حال هردونفر خوب است و.هرچه بگذرد حال هردو بهتر میشود

 

ادامه نوشته

مشارکت مکتوبی (نقش آموزش و خدمت در رهایی)

نقش آموزش و خدمت در رهایی 

از روزی که بدنیا آمدم باید میاموختم تا بتوانم زندگی کنم ، از خور و خواب تا نشست و برخاست واما هرجا که از آموزش دورشدم همانجا درجا زدم و بایکوت شدم

هرجا که احساس کردم میدانم بایکوت شدم و زمینه ای برای سقوطم فراهم شد

و هرجا که آموزه هایم را به عمل درنیاوردم فقط چون یک کتاب شدم که درونم نوشته هایی است و فقط میدانستم و نمیتوانستم برای خودم کاری از آن دانسته ها پیش ببرم ،

وباز در این حالت هم بایکوت میشدم و زمینه ای برای عدم پیشرفت و درجا زدن و یا حتی سقوطم پیش میامد ، چرا که میدانستم اعتیاد بد است و مواد مخرب ، و میدانستم و دیده بودم در بین دوستانم چه مشکلات و مصیبتهایی برایشان ساخته است مواد ، اما بعد از سی و چهار سال گذشتن از عمرم بناگاه تمام دیده ها و دانسته هایم فدای غرور و لذت طلبیم شد و گفتم که من که میدانم و دیدم رفقایم به چه روز افتاده اند و هیچگاه خودم را رها نمیکنم و مراقبم و اینگونه شد سقوطم و گرفتاریم در غول اعتیاد

عالم بی عمل بمانند زنبور بی عسل است

در ابتدای ورودم به کنگره فقط قصدم ترک مواد بود.................

ادامه نوشته

دستورجلسات هفتگی...

تشکیل لژیون ها در نمایندگی شهرری
پنج شنبه1392/10/12



ادامه نوشته

مشارکت های مکتوب(وادی چهارم و تاثیر آن روی من)


...............

1-      مسئولیت همیشه دو طرفه است؟

2-      مگر خداوند نگفته است که بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را؟

و  نقش خداوند چه می شود و اگر قرار است خداوند کاری انجام ندهد چرا میگوید مرا بخوانید..

نویسنده : محمود اسماعیلی

آذرماه 1392

ادامه نوشته

دلنوشته ( وادی چهارم و تاثیر آن روی من)

( وادی چهارم و تاثیر آن روی من)

مسئوليتم را ميپذيرم

این چه زندگی نکبتی است که به من دادي ؟اين چه دردی است که به اسم زندگی من دادی ؟!  

من مرتکب گناهی نمیشوم و اگر هم گناهی هست مسئولیتش با من نیست!  این جبر خلقت است و اینهمه دشواری که در راه من قرار گرفته باعث شده من به کاری ناشایست دست بزنم و اگر مورد مؤاخذه هم قرار بگیرم خواهم گفت خدایا مگر من به خواست خود آمدم و مگر اینهمه مشکلی که سر راه من گذاشتی مرا وادار به تباهی نکردی ؟ پس مقصر اصلی تویی و من نیستم!  این تو بودی که مرا در مصیبت رها کردی!  مگر یک انسان چقدر باید سختی بکشد ؟ تو باعث این رفتار من هستی ، من هم میخواستم راحت زندگی کنم اما تو نگذاشتی ، 

 دریغ و حسرت که چه اندیشه باطلی !

آنروز که هر عمل ناشایست را با یک دلیل و برهان در ذهنم به شایست مبدل میساختم

آنگاه که میدانستم کارم خطاست ولی به نیک بودنش اصرار میکردم و خودم را فریب میدادم !

اکنون میدانم اعمال منفی همه با هم در ارتباط هستند و اعمال مثبت نیز پیوسته به هم!  

حال میفهمم که چرا همیشه مشکل داشتم !

صادقانه میگویم اگر هر سختی کشیدم و هر رنجی بردم کاملا بر حق بوده و لیاقت اعمال نادرستم بیش از اینها بوده و خداوند تخفیف بسیار در تاوانش به من داده و لحظه ای که پای در حقیقت گذاشتم دیدم بخشندگی خداوند را که با کوچکترین عمل صادقانه و ارزشی من چقدر سخاوتمندانه جزای نیک میدهد و چقدر در مقابل اعمال بد من بخشنده بوده و جزایی کمتر از جزای حقیقی من داده است ، 

 پس مسؤول من هستم ولاغیر !

این بهانه هایم و دلایلم فقط برای فریب ذهن خودم بود و تاثیرش همین سختی امروز است 

 پس نباید به کسی جز خودم ایراد بگیرم و باید مسؤ ولیت اعمالم را خود پذیرا باشم و سعی در اصلاحش نمایم ، 

 چه از روزی که پای در صراط مستقیم گذاشتم و این وادی را خواندم و فهمیدم بسیار مشکلاتم برطرف شد ،

خداوندا بابت تمام تقصيرهايم مرا عفو فرما كه نادان بودم ونميدانستم

 

                                                                    مسافر سفر اول عليرضا

 

مناسبتها ( هفته همسفر- هادی امیری)

جشن همسفر در نمایندگی شهرری

1392-09-10

اهداء لوح تقدیر و سپاس از تنها همسفر آقای نمایندگی شهرری

آقای هادی امیری




همسفر گرامی جناب  آقای   هادی  امیری

با سلام و دعای خیر

از اينکه با سعه ی صدر ، حس انسان دوستی ،  حسن خلق  و   به پشتوانه ی دانش روز کنگره 60  با همت  و تلاش جدی  و با توجه به شرایط سخت و صعب  مسافران در دوران سفر ؛ با ظرافت و دقت نظر  همپای او بوده ایدو  در ادامه مسیر با صبر و استقامت خود   همیار آنان  گشتید . مراتب

تقدیر و تشکر

 خود را در قبال  خدمت  بلاعوض حضرتعالی   تقدیم حضور داشته  و  دوام توفیقات جنابعالی را در استمرار پیمودن این را ه خیر از درگاه خداوند منّان  مسئلت می نمایم

با احترام

محمود اسماعیلی

کمک راهنمای نمایندگی شهرری 


دل نوشته مسافران (هفته همسفر)

هفته همسفر به همه همسفران کوچک کنگره 60

مبارک باد

************

سلام دوستان مسافر زمانم !  همسفر حمیدم !

  فقط می خندید، در آغوش گرفتمش ، از او پرسیدم نامت چیست؟

آرام و طوری که کسی صدایش را نشنود  گفت:  کیمیا ، اما به من میگویند: همسفر حمید

گفتم: از کجا آمدی ؟

گفت: از بهشت  پاک! به زمین همیشه خاک !

گفتم: برای همسفر بودن ، این همه راه  از بهشت تا زمین آمده ای!

گفت: من هم مسافرم  ، هرچند که به من بگویند همسفر.

گفتم : مسافری؟

گفت: آری ! مسافر زمانم !  چون روزی زمان ماندنم در زمین به پایان می رسد، و من مسافر زمان آینده خود می شوم. و دوباره  شروع دیگری را  آغاز می کنم!

گفتم: به  کجا  سفر می کنی؟

گفت:  وطنم ،  تا  آنجایی  که روز اول از آنجا  آمده ام.

 گفتم: خانه ات کجاست؟

گفت: نزدیکی خانه خدا !

چون نفهمیدم چه می گوید ، پرسیدم یادم رفت ازت بپرسم  چند سالته ؟  

با خنده گفت:  کمی کمتر از سن خدا !

گفتم: راستی تو که زبان بچه های کنگره را نمی دانی پس اینجا چه می کنی؟

گفت: محبت به زبان نیست . و عشق تنها زبانی است که در تمامی حلقه های آفرینش همه آن را می دانند و می فهمند. و عشق متعلق به همه موجودات است.

گفتم: زمین را بیشتر دوست داری یا بهشت را !

گفت: هرکجا که عشق باشد، زمین و آسمان همه عشق اند! زیرا همه در عشق شناورند. بهشت عشق و جهنم  هم عشق است!

- نفهمیدم چه می گوید: فقط لبخند زدم . گفتم: دلت برای خدا  تنگ نشده است؟

گفت:  او همیشه با من است!

گفتم: آخر نگفتی برای چه به زمین آمده ای؟

گفت: هرکس برای هدف خاصی پا در زمین می گذارد . آمده ام تا مقام انسانی خود را بیابم!

گفتم: برایم دعا کن.

همانطور که آهسته در آغوشم می خوابید 

گفت: دستهایی که کمک می کنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می کنند.


نویسنده : محمود اسماعیلی

دل نوشته مسافران ( تبریک به همسفرم)

به نام قدرت مطلق

تقدیم به همسفرم

 (( ترکش‌های اعتیــاد را در صدف قلب خویش تبدیل به زیباتـــرین ستارگان نمودید و با آن

ستارگــان توانستیم راه خود را در میان ظلمات اعتیــاد به روشنایی روز هموار نماییم.

چون ستارگــان بدرخشیــد و انوارتــان حیات‌بخش بــاد. ))

 

 همسفر ارجمندم؛ ای اسطوره استقامت

امروز روز واقعی دیگریست برای شما  روزت مبارک

چه شعار آسانی است ؛ برای یک همسفر ، صبر و استقامت

و چه سخت است انجام آن.

و هیچکس ندانست چه گذشت بر تو تا امروز که به این مقام رسیدی.

و هیچ کس ندانست مرواریدهایی که در ظلمت شب از صدف سفید چشمانت جاری گشت،  برای چه بود.؟

و چگونه سپری شد ثانیه هایی که برابر است با سالهای تنهایی؟

و سنگینی حقارت دیگران را چگونه تحمل نمودی؟

و چقدر پنهان نمودی ، غم و درد خویش را ؟

و چه سخت است درد خود را فراموش کردن و برای درد و رنج دیگران دعا کردن.

و چه دستهای رو به خدا که تا صبح ، در آغوش نور بود.

و چه زیباست امیدی به درخت پوسیده داشتن و  صبورانه زیر سایه آن نشستن به انتظار روزی که میوه دهد.  هرچند درخت هم خود را  فراموش کرده بود.

تعظیم هستی در مقابل کوه عظیم استقامتتان ستودنی است.

مانده ام  که در این سالها چرخ زندگیمان را دست  تو  چرخانده است یا   دست خدا    که  هر دو بوسیدنیست.

به خاطر تمام زحمات و صبوریت از شما ممنونم

چون شما تنها کسی بودی

که بعد از خدا برایم ماندی و  نرفتی

 

محمود اسماعیلی

پنجشنبه 07-09-1392

اخبار لژیون (سه شنبه 92/9/5 - شکرگزاری از OT)

سه شنبه مورخه 05-09-92

 لژیون آقای محمود اسماعیلی

دستور جلسه :   چگونه شکر گزاری میکنم - OT


سخنان استاد:

 در ابتدا این هفته را به تمامی خدمتگزاران واقعی در پروژه شربت تریاک تبریک می گویم؛ مخصوصاً از به جناب آقای مهندس دژاکام. و این شربت هدیه خداوند است به بشریت و انسانیت

و از جناب آقای حسین حریمی ، که در لژیون ما هستند و کلینک مهرآیین خدمت می کنند سپاسگزارم. ما در روز یکشنبه به تمامی خدمتگزاران در بخش OT تقدیرنامه اهداء کردیم و این حداقل کاری است که میتوانیم انجام دهیم.............

ادامه نوشته

دستور جلسات هفتگی (تقدیر از مسئولین OT)

گزارش تقدیر از مسئولین OT  در شهرری


lهداء لوح تقدیر به  مسولین کلینک مهرآیین در شهرری و خدمتگزاران شربت OT  در نمایندگی 


در روز یکشنبه مورخ 3-08-1392 به خدمتگزاران محترم در کلینک مهرآیین و  همچنین به خدمتگزاران شربت OT  مستقر در نمایندگی شهرری از طرف لژیون آقای محمود اسماعیلی لوح سپاس اهداء گردید.

در ابتدا ایجنت محترم نمایندگی آقای کوروش آذر پور ضمن تقدیر و تشکر از مسئولین و خدمتگزاران در بخش OT  هدایای خود را به مسئولین مربوطه تحویل نمودند و سپس لوح های لژیون آقای محمود اسماعیلی را به نماینده مستقر در کلینک مهرآیین شهرری و خدمتگزاران OT نمایندگی تحویل نمودند.


اهداء لوح سپاس به خدمتگزاران محترم در کلینک مهرآیین 

1- جناب آقای دکتر صالحی

2- جناب آقای دکتر عیسی خانی

3- جناب آقای حسین حریمی  رهجوی آقای محمود اسماعیلی


اهداء لوح سپاس به خدمتگزاران محترم در نمایندگی شهرری در قسمت OT

1-  آقای وحید قاسمی رهجوی آقای کورش آذرپور

2-  آقای مسعود  ابوعطاء  رهجوی آقای کوروش آذرپور

3- آقای مرتضی جباری رهجوی آقای رضا یوسفی









ادامه نوشته

دل نوشته مسافران (شکرگزاری و شربت تریاک)

شکرگزاری و معجزه شربت تریاک


 این دارو معجزه خداوند است که سالها بدلیل نادانی بشر به نقصان و تباهی مصرف شده ، ولی داروی اعتیاد همان تریاک است ولاغیر ، و کنگره نوری است که ظلمت را شکافت و جناب آقای مهندس دژاکام دانشمندی فرزانه و فرهیخته که گویی خداوند اورا برای انجام این عمل عظیم انتخاب کرده است تا با تلاش و همت مردانه اش ظلمات را به شب بشکند و نور را به تاریکی بتاباند 

ادامه نوشته

اخبار لژیون (جهان بینی - کنفرانس )

دستور جلسات لژیون آقای محمود اسماعیلی


آذرماه 1392

روزهای پنجشنه هر هفته - جهان بینی

سی دی های مهندس امین دژاکام


دستور جلسات پنجشنبه های -آذرماه 1392- جهان بینی- سی دی های آقای امین دژاکام 


تاریخ نام سی دی کنفرانس دهنده

1392-09-07 امواج بازدارنده ذهن مسافر سفراول : آقای عبداله

1392-09-14 منیت مسافر سفر اول: آقای امیردهقان

1392-09-21 ترس مسافر سفر اول: آقای  کریم

1392-09-28 تفکر - تجربه - آموزش مسافر سفر اول: آقای حشمت



اخبار لژیون ( سه شنبه 26-08-92 - وادی سوم)

سه شنبه مورخه 26-08-92

 لژیون آقای محمود اسماعیلی

دستور جلسه :   کنفرانس " وادی سوم ، و تاثیر آن روی من "

توسط مسافر:  عبدالامیر

ادامه نوشته

تصاویر ( دیده بان کنگره 60 - آقای مهدی سهیلی)


کارگاه اموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی شهرری

یکشنبه1392/08/25

دستورجلسات هفتگی...

کارگاه آموزشی عمومی _نمایندگی شهرری
با استادی مسافر آقای محمود اسماعیلی
یکشنبه 1392/08/19

مشارکت مکتوب( رابطه یادگیری با معرکه گیری)

رابطه یادگیری با معرکه گیری ( نق زدن، حاشیه)

  این دستور جلسه  که هشتمین دستور جلسه  است  را میتوان یکی از مهمترین دستور جلسات جهان بینی قرار داد

در کنگره بعضی از دستورجلسات از دوقسمت متضاد تشکیل شده است مثل: فضولی و آرامش – تعادل و بی تعادلی -  قضاوت و جهالت – یادگیری و معرکه گیری

نشاندهنده آن است که هرگاه  یک قسمت در مسافر شروع به کار کند و فعال شود قسمت  دیگر، به صورت اتوماتیک وار از کار می افتد

 یادگیری ( آموزش – دانایی)

 اساس و پایه خلقت و آفرینش اساسش محبت است و انسان برای دو هدف اصلی پا به هستی و گذاشته اند یکی آموزش دیدن و دیگری خدمت کردن

 

در جهان بینی ما به دنبال فراگیری قوانین زندگی هستیم ، با توجه به اینکه این دستور جلسه یکی از مباحث جهان بینی است پس ما باید پایه اصلی خود را در یادگیری و آموزش بگذاریم

ما آمده ایم کنگره برای چی؟ برای درمان اعتیاد زیرا فهمیدیم که با اراده تنها نمی شود بر اعتیاد غلبه کرد پس اگر بخواهیم حریف اعتیاد بشویم باید دانایی خود را افزایش دهیم و این دانایی از کجا بدست می آید

در کنگره دانایی را سه ضلع دارد  تفکر – تجربه – آموزش ، که بخشی از این دانایی برای یک مسافر با شرکت به موقع در جلسات ، لژیون ، خرید نشریات و مطالعه جزوات کنگره و.... بدست می آید.

رهجویان که به درمان میرسند دو گروه هستند یکسری با نمره عالی به درمان میرسند یکسری با حداقل نمره  ، اگر خوب دقت کنیم  مسافرانی  که نمره عالی میگریند کسانی هستند که بیشترین وقت خود را با آموزشهای کنگره درگیر بوده اند. و از حاشیه و معرکه گیری دور بوده اند.

کار کنگره 60 ، احیای انسانی و و پرورش استاد می باشد و ما در کنگره  مواد مخدر کاهش داده نمی شود بکله..........................

ادامه نوشته

اخبار لژیون ( روشهای ترک و بهترین راه)

سه شنبه مورخه 14-08-92

 لژیون آقای محمود اسماعیلی

دستور جلسه :   روشهای ترک و بهترین راه DST

 

..........بین ایندو  ( ترک و درمان) رابطه  ای دانست و قیاسی انجام داد چون هیچ ربطی به هم ندارند و نباید بین کنگره و سایر گروهها بدنبال شباهت و قیاس بود چون مقوله درمان با ترک دو مسیر مجزاست و اشتباه است اگر درمان را ترک بنامیم و کنگره بدنبال هدفی والاتر و اکمل است ،در کنگره نگرش بسیار کلان میباشد و باید این نگرش که ما بدنبال ترک هستیم را تغییر داد چون ترک یعنی کنارگذاشتن در حالی که 

ادامه نوشته

مشارکت های مکتوب( تجربه ترک)


بنام خدا

تجربه من از ترك هاى مختلف اعتياد و روشDST.

من در طول زمان مصرف مواد مخدرم بارها ترك اعتياد كردم،دوستانم اين محبت را بمن ميكردندو ميگفتند كه اگر ميخواهى ترك اعتياد كنى بايد در قدم اول بايد اراده داشته باشى و يك جو غيرت،من هم روزهايى كه ميخواستم از فرداى ان روز ترك اعتياد كنم،هر چقدر جنس داشتم ميگذاشتم پاى وافورم و تا دم دم هاى صبح ميكشيدم و براى اينكه به دوستانم ثابت كنم ديگر من مصرف نميكنم،يك نمكدان را مى آوردم ومحكم در دستم ميگرفتم و قسم محكمى ميخوردم و ميگفتم ديگه همه چيز تمام شد،اين جلسه آخر است كه من لبم به وافور ميخورد،و بعد از قسم خوردن روى نمك،سر وقت چراغ يا زغال روشن يا لامپ ميرفتم و ميگفتم به همين چراغ قسم ميخورم كه ديگه نكشم،مرحله سوم اين بود كه به اطرافيان ميگفتم از فردا نميكشم من،و اگر روزى ديديد من مصرف ميكنم اب دهانتان را بر روى صورتم بيندازيد.بارها اين حرفها رو ميزدم و حاضر بودم دوستم اب دهانش را روى من بريزد ولى من موادم را مصرف كنم.

اولين مرحله ترك من كه شروع شد،روزها اينقدر يواش حركت ميكردند كه به نظرم مى امد خداوند از عمد اين كاررا ميكند،در طول روز انگار چيزى را گم كرده بودم در وجودم،شبها خواب درستى نداشتم،كم حوصله شده بودم استخوانهاى بدنم حسابى درد ميگرفتند،و من هم درد را با جون ودل ميخريدم و ميگفتم فقط اراده ميخواهد و تحمل.

يكسرى از مشكلاتم خوب شد بعداز مدتها،مثل:اسهال،استخوان درد و.....!چيزى كه مرا زيادعذاب ميداد اين بود كه خواب شبم درست نشده بود و همش در فكرم مواد و دوستان پابساتيم ميگذشت،اعصابم ضعيفتر ميشد،كل روز بيحال بودم و خواب بودم،شبها همش گريه ميكردم به حال و روز خودم،سيگار برايم لذتى نداشت،من كه موقع مصرف مواد سيگار را قورت ميدادم به قول دوستانم وجورى بود كه اگر ساعت سه بعداز نيمه شب سيگارم تمام ميشد سريع يا تاكسى تلفنى ميگرفتم،يا خودم ميرفتم.

در محل كارم اصلا حوصله نداشتم و با خشم و نفرت به كارم نگاه ميكردم،مثل اينكه به اجبار منو آنجا برده بودن،در صورتى كه با هدف كار كردن به محل كارم ميرفتم.و هزاران مشكل ديگر.

انقدر تحمل كردم در نكشيدن كه بعد از يك سال وخورده اى با فشار حرفى يكى از دوستام كه من پيش فلانى كه ميرم مصرف ميكنم،در صورتى كه مصرف نميكردم اما دوست داشتم مصرف كنم،چون نفس من گرسنه بود هنوز و من دوباره مصرفم رو اغاز كردم،اين بار شيره.

خلاصه سه مرتبه ترك كردم و هرسه بار همين مشكلات وجود داشت،مطلب اصلى اين بود كه هربار كه ترك ميكردم بااراده قوى ترى پيش ميرفتم اما زمان نكشيدن مواد من كمتر ميشد،يعنى بار دوم شد هشت ماه،بار سوم شد دو ماه،جالب اينجا بود كه بعد از هربار ترك مصرف من بيشتر از سرى قبل ميشد.چون واقعا بدن من تشنه ى مواد مخدر بود و من متوجه نبودم.

بعداز اين همه ترك و راه ها،با روش درمان تدريجى آشنا شدم،البته آشنايى من بااين روش سه سال قبل از ورودم بود،چرا سه سال طول كشيد؟چون دچار منيت بودم و ميگفتم اينها همه كه آنجا هستند يعنى كلاسها،همه هنوز مواد مصرف ميكنند.

خلاصه وارد سيستم درمان شدم،درمان اعتياد به روشDSTيا تدريجى.

مااينجا ترك اعتياد نكرديم،بلكه روى جسم و روان و جهانبينى كار اغاز شد و  با همان روش درمان كنگره ارام ارام مواد مصرفى را كاهش ميداديم و يكسرى اطلاعات را در صحبتهاى گرم كلاس جمع اورى ميكردم.

به قول استاد عزيزم اگه يك پنجم مواد رو كم ميكنين يك پنجم دانايى رو ببرين بالا كه همان جهانبينى است.

و ارام ارام سيستم تخريب شده در بدن شروع به بازسازى شد.

اوايل،حركت برايم سخت بود چون زياد باور نداشتم اين روش رو،

به قول معروف شير داغ دهانم رو سوزانده بود و من فوت ماست ميكردم.

زمانى ايمان پيدا كردم كه از درون تغيير حالات بدنم را احساس ميكردم،و خوابم درست تر ميشد،يا با يه مقدار مصرف در سه وعده در روز من هيچ كم و كثرى نداشتم.بااينكه مواد مصرفيم كم شده بود.و به اين موضوع پى بردم كه درمان اعتياد هيچ ربطى به اراده ندارد،فقط كافيه من روش فعالسازى بدن تخريب شده ام را بدانم.نه اراده لازم داشت نه تحمل،فقط حركت،صبر و استقامت و قانون بازى مهم است تا شخصى به درمان برسد.

خدارا شكر،به اذن خداوند و تلاش و حركت خودم همراه با راهنمايى هاى بسيار موثر راهنماى خوبم به همان اقيانوس كه تعادل است دست پيدا كردم.

درمان فوق ترك و تعادل فوق درمان.

و امروز بعد از گذشت چند ماه از رهايى من گذشته است و نه مشكل خواب دارم،نه اعصاب،نه روان،و از هر موقعيتى كه در زندگى من پيش مى آيد لذت بسيار ميبرم،حتى در سختى ها.

از جناب اقاى مهندس دژاكام و استاد راهنماى خوبم جناب اقاى اسماعيلى بابت هموار كردن راه و اموزشهاى خيلى خوب شما تشكر ميكنم.

براى انجام اين عمل عظيم                                       شكر شكر شكر.

مسافر سفر دوم:محمد ضرغامى از شيراز

 

دستور جلسات هفتگی( روش dst )

روش DSTو خاطرات من از ترک 


کلاً من سه بار ترک و یا همان قطع مصرف داشتم اولین بار برای ترک با توصیه یک دوست یا همدرد از شیشه برای ترک تریاک استفاده کردم و به من گفته بودند که شیشه اعتیاد ندارد و به راحتی میتوانی با آن تریاک را ترک کنی و با عنایت به آن ماده نابودگر بنده شش ماه تریاک نکشیدم و صد البته شیشه جایگزین شد و دوباره تریاک هم بعد شش ماه برگشت و من که داشتم عوارض شیشه را با گوشت و پوست درک میکردم دنبال راهی که از شیشه خلاص شوم و کنگره را یافتم و آمدم و در آنجا همان بار اول که راهنما گفت شیشه قطع شود و میزان مصرف تریاک مشخص واقعا به جد شیشه قطع شد ولی تریاکم نه چون میترسیدم که شیشه برگردد گفتم فعلا بیخیال درمان تریاک و از کنگره جدا شدم ،دومین بار بالاجبار و بدلایلی نتوانستم مدت نه روز تریاک بکشم و بعد که از آن مشکل خلاص شدم تا دو ماه تریاکم قطع بود و باز شروع شد و سومین بار هم به همان دلیل قبل دوازده روز مجبور به نکشیدن شدم و بعد تا سی و هشت روز نکشیدم که هزار تا بلا سرم آمد در این سی و هشت روز و دو مرتبه به پزشک مراجعه کردم که یکبار توصیه بوپرونورفین و دومین بار توصیه متادون کرد که اولی را انجام ندادم و دومی را هم یکهفته انجام دادم ولی به کارم نیامد ،تا با کنگره آشتی کردم و دقیقاً شب عید نود و دو آمدم ، و اکنون با روش DST  و شربت OT در حال سفر هستم ، از مزایای این روش اینکه نه جایی از بدنم پرش دارد و نه بیخوابی دارم ، صبح حدود شش و یا زودتر بیدار میشوم و شب هم یازده و نیم تا دوازده میخوابم ، هرروز به کارهایم میرسم و دیگر ناتوانیهای زمان قطع و یا مصرف به سراغم نمیاید ، کسلی و بدخلقی و تندخویی همراه بیحوصلگی اصلا به سراغم نمیاید ، آرامشی عجیب وجودم را گرفته و به قول معروف بسیار باجنبه تر شدم ، تمام دستگاههای درونیم به تعادل کار میکند و مثل آنزمان بی اشتهایی یا گرسنگی شدید ندارم و وضعیت به کلی سر وسامان یافته ،به طور قطع و به ایمان کامل میگویم که من خیلی روشهارا دیدم که دوستانم امتحان کردند و دست آخر نتیجه عکس داده ولی این روش که در کنگره و به همت مهندس دژاکام بزرگوار تدوین شده با تمام آن روشها هم متفاوت است و هم کارآمد ، و دقیق ، و بهترین روشی است که به طور عملی با تمام وجود امتحان کرده ام و تا کنون پاسخی بسیار مناسب گرفته ام 

و ایمان دارم که بهترین و کاملترین دارو برای درمان تریاک ، خود تریاک است.

اخبار لژیون ( کنفرانس سی دی " بخشش ")

پنجشنبه مورخه 09-08-92

 لژیون آقای محمود اسماعیلی

دستور جلسه :   کنفرانس سی دی " بخشش" امین دژاکام

توسط مسافر ؛ عبداله

جلسه راس ساعت هفت با حضور استاد اسماعیلی برگزار گردید و جلسه با کنفرانس از سی دی" بخشش " توسط عبدالله مسافر سفر اول اینگونه اغاز شد  ، ابتدا بخش آخر کنفرانس را که موضوع و تم اصلی درس استاد بود را اینگونه بیان نمود که ابتدا در قضیه ای که اتفاق میافتد و ما از ان ناراحت میشویم صفت مشترک آن قضیه در ما موجود است و دوم اینکه اگر چیزی را ازدست دادیم بتوانیم آنرا رها کرده و عبور کنیم اتفاق خوبی در زندگی ما میافتد و باعث میشود ما قدرت بخشندگی پیدا کنیم ،

در مسیٔله اعتیاد کسی که مواد را میبخشد و رها میکند در عوض سیستم شبه افیونی 

او ......................................

ادامه نوشته

اخبار لژیون (از فرمانبرداری تا فرماندهی)

سه شنبه مورخه 07-08-92

 لژیون آقای محمود اسماعیلی

دستور جلسه :    از فرمانبرداری تا فرماندهی


ادامه نوشته

مشارکت های مکتوب

بنام خداوند

از فرمانبردارى تا فرماندهى

بنظر من يكى از مهمترين دستور جلسات همين موضوع است،وقتى زير لب اين دو كلمه را مى گويم واقعآ انرژى بمن ميدهد،چون در راه و مسير كنگره 60 با اين دو موضوع كه آشنا شدم و در قسمت اجرايى وجود خودم قرارشون دادم از مبدا حركتم تا مقصد سفر اولم،بسيار انرژى ها و لذتها بردم در مسير،چون فقط در چهارچوب محيط درمان نبود و در مسير زندگى هم بسيار كاربرد  و يكسرى ناتوانيهايم تبديل شد به توانايى موثر.

روزهاى اولى كه به كلاسها جهت درمانم ميرفتم بسيار رفتن به آنجا برايم سخت بود،چونكه اول حس و حالش را نداشتم،و دوم خيلى زياد اعتقادى در وجودم به درمانم(ترك)نداشتم،چون سه مرتبه ترك مواد كرده بودم يا اينطور بگويم با مواد قهر كرده بودم و همين موضوع باعث شده بود كه زياد اعتقاد نداشته باشم.

موقعى كه از شيراز به تهران ميرفتم و از آنجايى كه ...........................................................................

ادامه نوشته

مشارکت های مکتوب

برداشت من از این دستور جلسه 

فرمانبرداری چیست ؟ فرماندهی چگونه است ؟ آیا فرماندهی یعنی امر و نهی کردن ؟ آیا فرمانبرداری یعنی زیردست بودن و به قول بعضیها توسری خور بودن ؟ 

روزی که به کنگره آمدم بنا به خاصیت مصرف مواد بسیار با کلمات و گفتار استاد مخالف بودم و به خودم میگفتم مگر راهنما پیامبر است ؟ و مگر کلامش وحی منزل ؟ و در این مسیر میگفتم مگر من به خاطر مصرف مواد باید سرم را پایین بگیرم و 

ادامه نوشته

جلسات لژیون

پنچشنبه مورخه 02-08-92

 لژیون آقای محمود اسماعیلی

دستور جلسه :    از فرمانبرداری تا فرماندهی

جلسه راس ساعت هفت تشکیل و مقرر شده بود که کسانی که روز خودشان فرمانبردار راهنما در سفر اول بودند حالا به عنوان یک سفر دومی نقش فرمانده در لژیون را داشته باشند و آموزش توسط آنان برگزار گردد که دوتن از مسافرین سفر دوم آقای هادی مسافر  وآقای مصطفی مسافر به گرمی و طراوت و فرمانبرداری بقیه رهجویان اداره گردید به نکات جالب از کلام استاد امین در جلسه اشاره گردید

بیانات: فرماندهی یکی از خواسته های مهم انسانهاست و نقش یک هدف را دارد. برای این است که برخی از انسانها سالها تلاش میکنند تا به این نقطه برسند مثل همین اعتیاد که رهجویان 11 ماه تلاش می کنند تا به فرماندهی بدن خود برسند.

اما برای هر کاری ملزوماتی لازم است و ..........................................................

ادامه نوشته

مشارکت های مکتوب

وادی دوم و برداشت من از آن
جایگاه من اینجاست در کدام سفر زیاد مهم نیست اما انجام درست وظیفه است که مرا یاری میدهد تا رشد کنم ، 

درست که سفرم ابتدای راه است و مسافر سفر اول ولی استادم به من آموخت که باید نقشی درست ایفا کرد و باید ذکات عمل را پرداخت و این همان وادی دوم است که بفهمم و بدانم که سهم من چیست و کجای داستان قرار دارم ، چگونه با این نوشتن ساده برداشتها و خاطراتم میتوانم ابتدا به خودم و سپس به دیگرانی که شاید این مطلب را میخوانند و تاثیری برایشان داشته باشد کمک کنم و تازه در این بخش باز هم به خودم کمک کرده ام و انرژی برای خویش ذخیره ساختم ، این بود که دانستم شاید تمام خود هیچ انگاری زمان مصرف با توصیه محبوب بد باطن و خوش نمای من بوده نه عقل ، و دانستم تواناییهای در وجودم به امانت سپرده شده که شاید مرا در حد اعلا به پیش میرانده و تمام آنرا خرج نیروی کاذب و منفی اعتیاد کرده بودم ، میخواهم به پیش برانم ، میخواهم یکه تازی کنم تا به نور برسم و این شب ظلمت را بشکنم ،به یاری تمام یاوران بی منت و زحمتکش کنگره و بشکنم سد ناتوانی را که چون دیواری بدور خویش کشیده بودم ، آری من هستم و به دلیلی هستم و تا هستم باید تلاش کنم 

  علیرضا مسافر 

مشارکت های مکتوب

وادی دوم و برداشت من از آن

از کجا آمده ام 

 آمدنم بهر چه بود ؟

اینکه در این دنیای فانی به هیچ باشم و به هیچ فکر کنم فکری از افیون بود و فرمانی از یک معشوقه خوش ظاهر ، اما واقعا برای چه به دنیا آمدم!  

این را فقط با تلاش و کوشش و کسب دانایی است که میتوانم پی ببرم ، 

فقط آندم که عقل و دانش مسیر را برایم روشن کند هدف از آفرینشم مشخص خواهد شد ، 

 اما این که من کیم مهم نیست و مهم اینست که ...............................

ادامه نوشته