پنجشنبه مورخه 21-09-92

 لژیون آقای محمود اسماعیلی

دستور جلسه :   کنفرانس سی دی    " ترس"  امین دژاکام

توسط مسافر:    کریم


خلاصه سخنان:

ترس ریشه و قدرتمند شود شخص فلج می شود و قدرت حرکت ندارد یعنی حرکت او تحت تاثیر ترسش است و او با ترسهایش مشورت میکند و هرچه او بگوید انجام میدهد. و اوضاع او را بدتر میکند مثل کسی که میخواهد بیاید امتحان بدهد مطالب را خوانده قبل امتحان یک نفر چند تا سئوال از او می پرسد چون بلد نیست جزوه را میاورد که بخواند می بیند جزوه نیاورده با ترس می رود امتحان میدهد و خراب میکند- مثال نواختن سنتور و خراب کردن کوک آن

ترس های انسان درسهای او هستند و با بر آنها غلبه نکند تا آخر عمر با اوست

ترس دو نوع است: بازدانده = تخریب و بازدارندگی در کار (کم کردن پله و...)

ترس نگهدارنده= باعث حفظ جان انسان (ترس از حیوانات وحشی – اتوبان)

در ترس دو نیرو دخالت دارد نیروهای درونی و نیروهای بیرونی که این دو با هم درگیر هستند و هرکدام غلبه کند آن طرف پیروز می شود

مثلا کسی همیشه 2 متر را راحت می پرسد – 100 راحت روپایی میزند- یا از روی نوشته راحت صحبت میکند( در او توانایی و انرژی وجود دارد)

حالا اگر به او بگویند بیا 1 متر بپر راحت است اما اگر بگویند 2.5 بپر ترس میاید سراغ او

بعض اوقات شخص وقتی خودش تنهاست 5/2 می پرد یا در تنهایی 100 روپایی میزند یا تنهایی خوب کنفرانس میدهد اما موقع مسابقه و در جمع نمیتواند.

که نشان میدهد نیروهای بیرونی برشخص غلبه کرده است

یعنی نیروهای او بخشی به اشتراک گذاشته شده است. یعنی نیرو و توان و انرژی شخص ناقص ظاهر می شود. و این ترس باعث از بین رفتن اعتماد به نفس می شود

ترس از شرک می آید. شرک یعنی کسی که در اختیار و تواناییش یک نفر دیگر هم دخیل است و اختیار او تقسیم شده است. برای همین است که خداوند از شرک پایین تر را می بخشد اما مشرک را نمی بخشد

پس کار ما بازپس گیری نیروهاست  . ترس جلوی رشد انسان را میگیردو شخص از انجام کارهایی که به آن عشق دارد صرف نظر میکند. مثل مسائل جنسی

یکی از ترسها دیگر ترس از سقوط آزاد است چون در زمان خماری ، و سقوط آزاد چون نیروها از اختیار انسان خارج می شود ترس عظیمی را به وجود می آورد که می توان آنرا بزرگترین ترس دنیا نام نهاد چون خماری ادامه دارد است و شخص در دنیایی مدام از ترس است. و هر ساعت که میگذرد ترسش بیشتر می شود

چون ترسهای دیگر در یک لحظه تمام می شود.

برای اینکه انسان از ترس خارج شود دو راه دارد1- یا بی خیال آن موضوع شود که همیشه آن ترس تا آخر عمر در او هست و آن لذت و عشق را از دست بدهد و اگر می بینید که شخص در آرامش است به این دلیل است که از خواسته معقول خود چشم پوشی کرده است.

برخورد با موضوع ترس است؛ و انسان باید بداند که تکامل او در روبرو شدن با ترس است و تا موقعی که نیروهای که خداوند به او داده است را پس نگیرد به آرامش نمی رسد

هرچقدر به خشم و عصبانیت خود بیشتر بها بدهیم ترسمان از آن موضوع قوی تری می شود و برعکس مثل لوله ای که دو شیر دارد و هر کدام را باز کنی آن یکی هم باز می شود