دل نوشته مسافران (ترک یا درمان ؟)

ترک یا درمان

کدامیک بهتر است؟

درفرهنگ عامه این طرز فکر شایع است که اعتیاد قابل معالجه نیست ، البته اعتیاد را بیشتر نوعی عادت مخرب میدانند تا عادتی موجب بیماری و بیشتر بدنبال ترک دادن این عادت فرد بیمار میروند نه بدنبال درمان!  اما با توجه به ارگانیزم جسم انسان و آناتومی و نیز مطالعات و تحقیقاتی که صرفا بوسیله کنگره ، شخص اول این جمعیت و بنیانگذار بی ادعا و مخلصش جناب مهندس دژاکام و نیز بقیه متخصصین و حتی بیمارانی که در وحله اول حاضر به انجام کار آزمایشگاهی شدند ، این قضیه در کل دنیا به اثبات رسید که اولا اعتیاد یک بیماری است و.....

ادامه نوشته

اخبار لژیون ( روشهای ترک و بهترین راه)

سه شنبه مورخه 14-08-92

 لژیون آقای محمود اسماعیلی

دستور جلسه :   روشهای ترک و بهترین راه DST

 

..........بین ایندو  ( ترک و درمان) رابطه  ای دانست و قیاسی انجام داد چون هیچ ربطی به هم ندارند و نباید بین کنگره و سایر گروهها بدنبال شباهت و قیاس بود چون مقوله درمان با ترک دو مسیر مجزاست و اشتباه است اگر درمان را ترک بنامیم و کنگره بدنبال هدفی والاتر و اکمل است ،در کنگره نگرش بسیار کلان میباشد و باید این نگرش که ما بدنبال ترک هستیم را تغییر داد چون ترک یعنی کنارگذاشتن در حالی که 

ادامه نوشته

مشارکت های مکتوب( تجربه ترک)


بنام خدا

تجربه من از ترك هاى مختلف اعتياد و روشDST.

من در طول زمان مصرف مواد مخدرم بارها ترك اعتياد كردم،دوستانم اين محبت را بمن ميكردندو ميگفتند كه اگر ميخواهى ترك اعتياد كنى بايد در قدم اول بايد اراده داشته باشى و يك جو غيرت،من هم روزهايى كه ميخواستم از فرداى ان روز ترك اعتياد كنم،هر چقدر جنس داشتم ميگذاشتم پاى وافورم و تا دم دم هاى صبح ميكشيدم و براى اينكه به دوستانم ثابت كنم ديگر من مصرف نميكنم،يك نمكدان را مى آوردم ومحكم در دستم ميگرفتم و قسم محكمى ميخوردم و ميگفتم ديگه همه چيز تمام شد،اين جلسه آخر است كه من لبم به وافور ميخورد،و بعد از قسم خوردن روى نمك،سر وقت چراغ يا زغال روشن يا لامپ ميرفتم و ميگفتم به همين چراغ قسم ميخورم كه ديگه نكشم،مرحله سوم اين بود كه به اطرافيان ميگفتم از فردا نميكشم من،و اگر روزى ديديد من مصرف ميكنم اب دهانتان را بر روى صورتم بيندازيد.بارها اين حرفها رو ميزدم و حاضر بودم دوستم اب دهانش را روى من بريزد ولى من موادم را مصرف كنم.

اولين مرحله ترك من كه شروع شد،روزها اينقدر يواش حركت ميكردند كه به نظرم مى امد خداوند از عمد اين كاررا ميكند،در طول روز انگار چيزى را گم كرده بودم در وجودم،شبها خواب درستى نداشتم،كم حوصله شده بودم استخوانهاى بدنم حسابى درد ميگرفتند،و من هم درد را با جون ودل ميخريدم و ميگفتم فقط اراده ميخواهد و تحمل.

يكسرى از مشكلاتم خوب شد بعداز مدتها،مثل:اسهال،استخوان درد و.....!چيزى كه مرا زيادعذاب ميداد اين بود كه خواب شبم درست نشده بود و همش در فكرم مواد و دوستان پابساتيم ميگذشت،اعصابم ضعيفتر ميشد،كل روز بيحال بودم و خواب بودم،شبها همش گريه ميكردم به حال و روز خودم،سيگار برايم لذتى نداشت،من كه موقع مصرف مواد سيگار را قورت ميدادم به قول دوستانم وجورى بود كه اگر ساعت سه بعداز نيمه شب سيگارم تمام ميشد سريع يا تاكسى تلفنى ميگرفتم،يا خودم ميرفتم.

در محل كارم اصلا حوصله نداشتم و با خشم و نفرت به كارم نگاه ميكردم،مثل اينكه به اجبار منو آنجا برده بودن،در صورتى كه با هدف كار كردن به محل كارم ميرفتم.و هزاران مشكل ديگر.

انقدر تحمل كردم در نكشيدن كه بعد از يك سال وخورده اى با فشار حرفى يكى از دوستام كه من پيش فلانى كه ميرم مصرف ميكنم،در صورتى كه مصرف نميكردم اما دوست داشتم مصرف كنم،چون نفس من گرسنه بود هنوز و من دوباره مصرفم رو اغاز كردم،اين بار شيره.

خلاصه سه مرتبه ترك كردم و هرسه بار همين مشكلات وجود داشت،مطلب اصلى اين بود كه هربار كه ترك ميكردم بااراده قوى ترى پيش ميرفتم اما زمان نكشيدن مواد من كمتر ميشد،يعنى بار دوم شد هشت ماه،بار سوم شد دو ماه،جالب اينجا بود كه بعد از هربار ترك مصرف من بيشتر از سرى قبل ميشد.چون واقعا بدن من تشنه ى مواد مخدر بود و من متوجه نبودم.

بعداز اين همه ترك و راه ها،با روش درمان تدريجى آشنا شدم،البته آشنايى من بااين روش سه سال قبل از ورودم بود،چرا سه سال طول كشيد؟چون دچار منيت بودم و ميگفتم اينها همه كه آنجا هستند يعنى كلاسها،همه هنوز مواد مصرف ميكنند.

خلاصه وارد سيستم درمان شدم،درمان اعتياد به روشDSTيا تدريجى.

مااينجا ترك اعتياد نكرديم،بلكه روى جسم و روان و جهانبينى كار اغاز شد و  با همان روش درمان كنگره ارام ارام مواد مصرفى را كاهش ميداديم و يكسرى اطلاعات را در صحبتهاى گرم كلاس جمع اورى ميكردم.

به قول استاد عزيزم اگه يك پنجم مواد رو كم ميكنين يك پنجم دانايى رو ببرين بالا كه همان جهانبينى است.

و ارام ارام سيستم تخريب شده در بدن شروع به بازسازى شد.

اوايل،حركت برايم سخت بود چون زياد باور نداشتم اين روش رو،

به قول معروف شير داغ دهانم رو سوزانده بود و من فوت ماست ميكردم.

زمانى ايمان پيدا كردم كه از درون تغيير حالات بدنم را احساس ميكردم،و خوابم درست تر ميشد،يا با يه مقدار مصرف در سه وعده در روز من هيچ كم و كثرى نداشتم.بااينكه مواد مصرفيم كم شده بود.و به اين موضوع پى بردم كه درمان اعتياد هيچ ربطى به اراده ندارد،فقط كافيه من روش فعالسازى بدن تخريب شده ام را بدانم.نه اراده لازم داشت نه تحمل،فقط حركت،صبر و استقامت و قانون بازى مهم است تا شخصى به درمان برسد.

خدارا شكر،به اذن خداوند و تلاش و حركت خودم همراه با راهنمايى هاى بسيار موثر راهنماى خوبم به همان اقيانوس كه تعادل است دست پيدا كردم.

درمان فوق ترك و تعادل فوق درمان.

و امروز بعد از گذشت چند ماه از رهايى من گذشته است و نه مشكل خواب دارم،نه اعصاب،نه روان،و از هر موقعيتى كه در زندگى من پيش مى آيد لذت بسيار ميبرم،حتى در سختى ها.

از جناب اقاى مهندس دژاكام و استاد راهنماى خوبم جناب اقاى اسماعيلى بابت هموار كردن راه و اموزشهاى خيلى خوب شما تشكر ميكنم.

براى انجام اين عمل عظيم                                       شكر شكر شكر.

مسافر سفر دوم:محمد ضرغامى از شيراز

 

دستور جلسات هفتگی( روش dst )

روش DSTو خاطرات من از ترک 


کلاً من سه بار ترک و یا همان قطع مصرف داشتم اولین بار برای ترک با توصیه یک دوست یا همدرد از شیشه برای ترک تریاک استفاده کردم و به من گفته بودند که شیشه اعتیاد ندارد و به راحتی میتوانی با آن تریاک را ترک کنی و با عنایت به آن ماده نابودگر بنده شش ماه تریاک نکشیدم و صد البته شیشه جایگزین شد و دوباره تریاک هم بعد شش ماه برگشت و من که داشتم عوارض شیشه را با گوشت و پوست درک میکردم دنبال راهی که از شیشه خلاص شوم و کنگره را یافتم و آمدم و در آنجا همان بار اول که راهنما گفت شیشه قطع شود و میزان مصرف تریاک مشخص واقعا به جد شیشه قطع شد ولی تریاکم نه چون میترسیدم که شیشه برگردد گفتم فعلا بیخیال درمان تریاک و از کنگره جدا شدم ،دومین بار بالاجبار و بدلایلی نتوانستم مدت نه روز تریاک بکشم و بعد که از آن مشکل خلاص شدم تا دو ماه تریاکم قطع بود و باز شروع شد و سومین بار هم به همان دلیل قبل دوازده روز مجبور به نکشیدن شدم و بعد تا سی و هشت روز نکشیدم که هزار تا بلا سرم آمد در این سی و هشت روز و دو مرتبه به پزشک مراجعه کردم که یکبار توصیه بوپرونورفین و دومین بار توصیه متادون کرد که اولی را انجام ندادم و دومی را هم یکهفته انجام دادم ولی به کارم نیامد ،تا با کنگره آشتی کردم و دقیقاً شب عید نود و دو آمدم ، و اکنون با روش DST  و شربت OT در حال سفر هستم ، از مزایای این روش اینکه نه جایی از بدنم پرش دارد و نه بیخوابی دارم ، صبح حدود شش و یا زودتر بیدار میشوم و شب هم یازده و نیم تا دوازده میخوابم ، هرروز به کارهایم میرسم و دیگر ناتوانیهای زمان قطع و یا مصرف به سراغم نمیاید ، کسلی و بدخلقی و تندخویی همراه بیحوصلگی اصلا به سراغم نمیاید ، آرامشی عجیب وجودم را گرفته و به قول معروف بسیار باجنبه تر شدم ، تمام دستگاههای درونیم به تعادل کار میکند و مثل آنزمان بی اشتهایی یا گرسنگی شدید ندارم و وضعیت به کلی سر وسامان یافته ،به طور قطع و به ایمان کامل میگویم که من خیلی روشهارا دیدم که دوستانم امتحان کردند و دست آخر نتیجه عکس داده ولی این روش که در کنگره و به همت مهندس دژاکام بزرگوار تدوین شده با تمام آن روشها هم متفاوت است و هم کارآمد ، و دقیق ، و بهترین روشی است که به طور عملی با تمام وجود امتحان کرده ام و تا کنون پاسخی بسیار مناسب گرفته ام 

و ایمان دارم که بهترین و کاملترین دارو برای درمان تریاک ، خود تریاک است.

اخبار کنگره 60...



جناب آقای مهندس دژاکام فرمودند:

مصرف آدامس نیکوتین برای من روز چهارشنبه تمام شد و من آخرین قطعه آدامس را در جلسه و در حضور اعضا استفاده کردم ، همزمان با پانزدهمین سال بنیان کنگره 60

ادامه نوشته

مشارکت های مکتوب...

تجربه من از روشهای تر

ک اعتیاد و روش درمان (DST) 


فکر میکردم که اگر مواد قوی تری را جای مواد مصرفی قرار دهم و استفاده کنم می توانم بر جسم خودم فرماندهی کنم و همیشه چوب جهل و نادانی خودم را می خوردم.

ادامه نوشته